اگر باور داریم همه عالم پیش خدا روزی دارند، اگر شرق و غرب عالم بخواهند ایران را تحریم کنند،اثر ندارد. .نه از گرانی می رنجیم و نه از تحریم...
آیت الله جوادی آملی
جدیدترین مطالب
مطالب سایت
سبک زندگي ما تحت تأثير امام
نقش امام در هويت ما کاملاً برجسته است. اينکه امام ما چه کسي باشد و ما جزء امت کدام امام باشيم در سرنوشت ما نقش کليدي و اساسي دارد. لذا شب اول قبر سؤالهايي که از ما ميپرسند اين است: «مَن رَبّک؟ مَن نَبِيّک؟ مَن اِمامُک؟ پروردگار و پيامبر و امام تو كيست»؛ يعني از هويت ما سؤال ميکنند.
«امام» همه چيز را در سبک زندگي ما تحت تأثير قرار ميدهد
سخنان حجت الاسلام و المسلمين عيرضا پناهيان
نياز ما به هويت جمعي
انساني که در جامعه زندگي ميکند، هر لحظه به داشتن هويت و شخصيت جمعي نيازمند است و معمولاً هويت و شخصيت خود را با شغل، خانواده يا قوم خود معرفي ميکند. کسي که چنين هويتي نداشته باشد حتي پيش خودش هم گُم شده است و لطمه شخصيتي سنگيني به او وارد خواهد شد. به عنوان مثال کسي که در يک قوم يا در يک شهري زندگي کند که در آنجا هيچ کسي را ندارد که به او افتخار کند، معمولاً لطمه شخصيتي ميخورد. يا کساني که در جهان غرب زندگي ميکنند و بسياري از آنها نميدانند يا مطمئن نيستند پدرشان کيست، يک لطمه شخصيتي بزرگ ميخورند.
هويت جمعي، حاصل شيوه زندگي
گاهي اوقات نحوه زندگي کردن ما، هويت جمعي ما را تشکيل ميدهد؛ يعني انسان در جهت معرفي هويت قومي يا هويت شخصيتي خود از رفتارها و سبک زندگي خود استفاده ميکند. مثلاً ميگويد: «ما رسم داريم که اينگونه رفتار ميکنيم...» چون همين هويت جمعي براي انسان انرژيبخش است و انسان به آن افتخار ميکند.
معمولاً وقتي ميخواهيم هويت خود را درک کنيم به سراغ خصلتهاي پايدار و افتخارآميز خود ميرويم. مثلاً ميگوييم «ما ايرانيها آدمهاي شجاعي هستيم» «ما ايرانيها مهربان و مهماننواز هستيم»؛ يعني در معرفي خود به سراغ عناصري از سبک زندگي ميرويم. لذا اگر کسي سبک زندگي نداشته و يا در سبک زندگي خودش، هيچ خصلت پايدار و افتخارآميزي نداشته باشد او در واقع هويت- كه همچون شناسنامه اوست- ندارد. چون او در زندگي خود چيزي ندارد که به صورت دائمي و فراگير تا آخر پاي آن ايستاده باشد. بنابراين براي داشتن عزت در زندگي، نيازمند هويت و به تبع آن سبك صحيح در زندگي هستيم. البته موضوع هويت جمعي فقط به اين دنيا محدود نميشود، روز قيامت نيز ما را به همين هويتها و رهبرانمان ميشناسند كه كيفيت آن در ادامه خواهد آمد.
«بنده بودن»، مهمترين معرف هويت ما
در اين دنيا ما را به هويت و شخصيتمان ميشناسند، در روز قيامت نيز وقتي ميخواهيم خودمان را معرفي کنيم خودمان را با يک عنصر کليدي سبک زندگي معرفي ميکنيم و آن «عبد بودن» است. در واقع، هويت اصلي ما اين است که ما «عبد» هستيم. عبد بودن براي ما يک افتخار بزرگ است. حتي رسول خدا (ص) نيز اول عبد خدا بود و بعد از آن رسول خدا: (و أشهد أنّ محمدا عبده و رسوله). خدا کند بفهميم که «عبد» هستيم؛ يعني به عبد بودن خود افتخار کنيم و احساس عزّت داشته باشيم.
خيليها به اينکه عبدِ خدا هستند، توجه ندارند البته ممکن است به خدا اعتقاد داشته باشد ولي خود را «عبد» نميداند. اينها حتي وقتي دعا ميکنند نيز گويا دارند با خدا مذاکره ميکنند و براي «من» خود، شأني قائلند! يعني خدا را به عنوان کسي که در عالم قدرت دارد ميبينند و از او چيزهايي ميخواهند؛ اين بدان جهت است كه معناي دقيق «عبد» را نميدانند و هويت عبد بودن خود را درست درک نکردهاند. مثلاً تصور ميکند عبد، يعني کسي که عبادت ميکند در حالي که شايد نزديکترين معناي عبد در زبان فارسي، کلمه «برده» باشد؛ يعني ما بردگان خداوند هستيم و صاحب اختيار ما خداست. «عبد خدا» يعني برده خدا. ما فارسي زبانها نيز در مواردي به جاي كلمه «من» كه اتفاقاً مانع بزرگي در مسير عبوديت است از كلمه «بنده» استفاده ميكنيم كه اين جايگزيني، فوق العاده خوب است و مثلاً به جاي اين كه بگوييم «من فكر ميكنم»، ميگوييم:« بنده فكر ميكنم»، ولي بازهم به معناي حقيقي آن كه در زبان فارسي «برده» گفته ميشود، توجه نداريم و حتي تحمل اينكه به جاي كلمه «بنده» از واژه «برده» استفاده كنيم را نيز نداريم.
يک دليل اين که نماز عمود خيمه دين است آن است که بيشترين صورت بردگي و بندگي ما را نشان ميدهد. وقتي انسان به سجده ميرود و صورت خود را به خاک ميگذارد، در واقع به حالتي که يک عبد در مقابل اربابش دارد نزديک ميشود. حتي در احكام عبادات هم دلايل جزئي آن را به ما توضيح ندادهاند و ما موظفيم بندهوار آنها را انجام دهيم؛ مثل اينكه نمي دانيم چرا بايد نماز صبح را دو ركعت و حمد و سوره را در آن بلند (براي مردها) و يك ركوع و دو سجده به جا آوريم.
وقتي خوبان عالم و اولياي خدا، همه عبد خدا هستند و خداي متعال، رسول اكرم (ص) را به عبد و حضرت فاطمه(س) را به أمه (زني كه بنده است) ملقب ميكند، تکليف ما معلوم است. اساساً انسان تا وقتي واقعاً عبد خدا نشود، هيچ چيزي نيست و هويتي ندارد و فقط وقتي که به معناي واقعي، عبد شد، براي خودش کسي خواهد شد. کسي که عبد خدا باشد، ارباب عالَم خواهد شد و خدا همه عالم را در اختيار او قرار ميدهد. اگر کسي ميخواهد به هويت خودش افتخار کند، به «عبد بودن» خودش افتخار کند. در واقع اولين پايگاه معرفي هويت ما عبد بودن است.
«امام»، محور بندگي واقعي
محور عبادت و بندگي اين است که انسان، امام داشته باشد. لذا روز قيامت وقتي ميخواهيم هويت خود را معرفي کنيم بايد بگوييم امامِ ما کيست. همان طور كه قبلاً گفتيم، موضوع هويت جمعي فقط به اين دنيا محدود نميشود، روز قيامت نيز ما را به همين هويتها ميشناسند. در صحراي محشر نيز هر کسي ميخواهد خودش را معرفي کند و هويت خود را بشناساند به امام زمان خود معرفي ميکند؛ يعني در روز قيامت ما را به اماممان ميشناسند. خداوند ميفرمايد: ياد کن روزى را که هر گروهى از مردم را با امامشان مىخوانيم: «يَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِم؛ اسراء/71» در آنجا از هر کسي ميپرسند امام تو کيست؟
امام رضا (ع) ميفرمايد: «عبادت هفتاد وجه (مرتبه يا نوع) دارد. شصت و نه قسمت (مرتبه) از عبادت، تسليم و راضي بودن به خدا و امام زمان (عج) است؛ انَّ الْعِبَادَةَ عَلَى سَبْعِينَ وَجْهاً فَتِسْعَةٌ وَ سِتُّونَ مِنْهَا فِي الرِّضَا وَ التَّسْلِيمِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأُولِي الْأَمْرِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمْ».(1) کسي که واقعاً عبد خداست، قطعاً ميداند که اين خدا و ارباب، بر روي زمين جانشيني دارد که اين جانشين خدا يا «خليفه الله» نيز بعد از خدا، ارباب و مولاي او خواهد بود. لذا اميرالمؤمنين (ع) ميفرمايد: «من بندهاي از بندگان رسول خدا (ص) هستم». (2)
امام صادق (ع) نيز ميفرمايد: «اگر کسي هر شب براي عبادت بيدار شود و هر روز، روزه بگيرد، همه اموال خود را صدقه بدهد، هر سال به حجّ برود ولي امام زمان خود را نشناسد و از او پيروي نکند و اين کارها را به اشاره امام خودش انجام نداده باشد، چنين کسي كوچكترين حقي نزد خدا پيدا نميکند و اجري نخواهد داشت و اصلاً از اهل ايمان نخواهد بود». (3) ايشان در روايت ديگري ميفرمايد: «کسي که امام زمان خودش را نشناسد و نسبت به حق او جاهل باشد، حتي اگر در عبادت تکه تکه شود فقط از خدا دورتر خواهد شد». (4)
نقش کليدي امام در سرنوشت ما
نقش امام در هويت ما کاملاً برجسته است. اينکه امام ما چه کسي باشد و ما جزء امت کدام امام باشيم در سرنوشت ما نقش کليدي و اساسي دارد. لذا شب اول قبر سؤالهايي که از ما ميپرسند اين است: «مَن رَبّک؟ مَن نَبِيّک؟ مَن اِمامُک؟ پروردگار و پيامبر و امام تو كيست»؛ يعني از هويت ما سؤال ميکنند.
سبک زندگي ما تحت تأثير امام
حالا بايد ببينيم امام چه تأثيري در سبک زندگي ما خواهد داشت؟ به طور خلاصه ميتوان گفت امام همه تأثيرات خوب را در سبک زندگي ما خواهد داشت. همه ما ميدانيم، نماز مثل اسکلت يا بتون آرمه ساختمان سبک زندگي ماست؛ يعني يک برنامه دائم و اساسي در متن زندگي ماست که همه چيز را تحت تأثير خودش منظم ميکند. وقتي جلوتر كه ميرويم، ميبينيم که «امام» همه چيز را در سبک زندگي ما تحت تأثير قرار ميدهد و به زندگي ما معنا ميدهد؛ يعني ما با ذکر امام حسين (ع) صفا ميکنيم و زيارت او تفريح ما ميشود. بچه ما که به دنيا ميآيد اول او را به حرم امام رضا (ع) ميبريم، ماشين که ميخريم اولين مسافرت را به زيارت ميرويم، اصلاً امام همه وجوه زندگي ما را تحت تأثير قرار ميدهد و يک حلاوت خاصي به آن ميدهد.
«امام» هويت آدم را درست ميکند و کسي که با اهلبيت (ع) نيست، بيهويت است و اين اهلبيت (ع) هستند که سبک زندگي ما را با جزئياتش براي ما مشخص ميکنند و به آن معنا ميدهند. (5)
--------------------------------------------------------------------------------
1 . بحارالانوار، ج 2، ص 212.
2 . کافي، ج 1، ص 90.
3 . کافي، ج 2، ص 19.
4 . دعائم الاسلام، ج 1، ص 54.
5 . گزيدهاي از سخنراني ايشان در مسجد امام حسين(ع) تهران؛ رمضان المبارك 1392.